English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 90 (5811 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
naive U ساده لوحانه بدون دقت
naive U ساده لوح
naive U خام
naive U بی تجربه
naive U ساده
naive U ساده و بی تکلف بی ریا
I was a fool ( naïve enough) to believe her . U من را بگه که حرفهایش را باور کردم
A naïve person . A simpleton. Imbecile. U آدم ساده لوح
user U زبان برنامه نویسی سطح بالا که بیان راحت برخی مشکلات و توابع را فراهم میکند
user U یکی از دو حالت ممکن برا ی اجرا برنامه چندرسانهای ولی عدم تغییر آن
user U کدشناسایی یکتا که به کامپیوتر امکان تشخیص کاربر را میدهد
user U دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
user U نرم افزاری کامپیوتری که کاربر و نه تولیدکننده نوشته است
user U متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
user U نام شناسایی یک کاربر که به شماره صحیح کاربر دستیابی دارد
user U حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user U نرم افزار یا سخت افزاری که برای این طراحی شده اند که ارتباط با ماشین ساده تر شود
user U 1-شخصی از کامپیوتر یا ماشین یا نرم افزار استفاده میکند. 2-به ویژه اپراتورصفحه کلید
user U کاربر
user U گرداننده
user U کاربر
user U آنچه توسط کاربر قابل انتخا است
user U بخشی یا خصوصیتی که کاربرطبق دلخواه خود آنرا ایجاد میکند
user U مصرف کننده
user U استفاده کننده
user U استعمال کننده کاربر
user U بکار برنده
user U اپراتور
user U مشابه 10322
user U انتفاع از اموال
user U متصدی
user U بخشی از حافظه که برای کاربر فراهم است و حاوی سیستم عامل نیست
user U رکوردی که کاربر را مشخص میکند و حاوی کلمه رمز آن و حقوق دستیابی آن است
user U انجمن یا کلوپ کاربران یا کامپیوتر مشخص
user U سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند
user U پروتکل که بخشی از TCP/IP است و در مدیریت شبکه و برنامههای SNMP استفاده میشود
user freindly U کاربریار
user freindly U کاربرپسند
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
user defined U تعریف یا انتخاب کاربر
user defined U تعریف شده توسط کاربر
user default U پیش فرض کاربر
user cost U هزینه استفاده
user cost U هزینه استعمال
user group U گروه استفاده کننده
user group U گروه کاربران
user's terminal U ترمینال استفاده کننده
user's manual U کتاب راهنمای استفاده کننده
user terminal U پایانه کاربر
user supplied U تامین شده توسط کاربر
user program U برنامه استفاده کننده
user program U برنامه کاربر
user profile U جدول نمودار استفاده کننده
user library U کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
user interface U میانجی کمکی
user area U فضای مخصوص استفاده کننده
single user U تک کاربری
dominant user U استفاده کننده عمده
dominant user U یکان مصرف کننده عمده
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
end user U کاربر نهایی
end user U استفاده کننده نهایی
computer user U استفاده کننده کامپیوتر
common user U خدمات عمومی
common user U مشترک
power user U کاربر پیشرفته
user-friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
user friendly U که استفاده و کار با آن ساده است
common user U عمومی
multi user U چند کاربری
mid user U اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
common user items U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items U امادمشترک
user programmable terminal U ترمینال قابل برنامه نویسی استفاده کننده
common user items U اقلام مشترک المصرف بین یکانها
common user items U اقلام عمومی
common user supplies U کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
user oriented language U زبان استفاده کننده گرا
multiple user system U سیستم چند استفاده کننده
user cost of capital U هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
user defined function U عملکردی که توسط استفاده کننده تعریف شده است
marginal user cost U هزینه استفاده نهائی یاهزینه بکارگیری نهائی
highway user tax U مالیات حق عبور
graphical user interface U میانجی نگارهای کاربر
graphical user interface U استفاده میکند و به نرم افزار امکان کنترل آسانتر میدهد. دستورات سیستم که لازم به نوشتن نیستند
graphical user interface U واسط بین سیستم عامل و برنامه و کاربر از تصاویر گرافیکی و نشانه ها برای نمایش توابع یا فایل
user defined key U کلید تعریف شده توسط استفاده کننده
common user net work U شبکه مخابراتی مشترک
Recent search history Forum search
1ٌٌwich road user has caused a hazard?
0. This is the main difference from other translation services - every user is encouraged to contribute to the English-Persian dictionary by adding and/or verifying translation suggestions. We hope tha
0bteimoor@yahoo.com لطفا این پاراگراف رو برام ترجمه کنین
0topically
0dump valve button و buffer volume button این دو عبارت چه معنی دارند زمینه بیهوشی دامپزشکی و ونتیلاتور
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com